عیدهمه مجازیا مبارک.

 

 

 

میگم دلم قد یه نخود تنگ شده واسه یکی

دلم ظهری یه دروغ میخواست

نمیخواستم دوباره لبخندبزنم.دلم یه سیلی میخواست که بزنم 

وبگم بس کن!*********دلم رفیق فابریکمم میخاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد.**************

نگین عجب دلیه مال خودمه دووووووووووووووووووووس داره 

عموجون دیگه چی میخوای بگو به خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

وویی چقد من ذهنم درهم برهمه دارم ازهمه چی همینجوری مینویسم 

 

[ یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,

] [ 23:26 ] [ kiki ]

[ ]

من قصد ازدواج ندالم که!میخوام دررررررررررس بخونم!بله!

 مکالمه ی من و مغازه دار :
من : ماژیک دارین ؟
چه رنگی میخواین ؟
مشکی..
نداریم.
آبی.
نداریم.
قرمز.
نداریم.
میشه بگین چه رنگی دارین ؟
اصلا ماژیک نداریم !
من هنوز تو کف دلیل سؤال اولیش هستم ، فک کنم میخواست ببینه من چه رنگی دوست دارم ولی من فعلا قصد ازدواج نداااااااارم !!!

[ پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,

] [ 15:55 ] [ kiki ]

[ ]

باز باید گفت+افرین

 دیشب خدا آروم صدام کرد و گفت:
عشقت دارہ قربون صدقہ یکی دیگہ
میرہ، اونوقت تو راحت خوابیدی!!!؟؟؟
لبخندی زدم وگفتم: خدا جونم این
ھمون مخلوقی ھست کہ وقتی،
آفریدیش بہ خودت گفتی: آفرین!!!

[ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:,

] [ 12:28 ] [ kiki ]

[ ]

چیه من دل ندارم مخاطب خاص داشته باشم؟هوی مخاطب خاص با توام.

 ببین!دکتری!مهندسی!

خوشگلی!خوشتیپی!مایه داری!

اصلا آخرشی!!!

معرفت که نداشته باشی!

"مفت نمی ارزی"همین...!

[ یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:3 ] [ kiki ]

[ ]

اهای فلانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟رو اعصابمی.

 ღ.•*✿*• کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم

که به کســـی بـــرنخـــورد ... !!

آدما گاهی لازمـــه . 
چند وقت کرکره شونو بکشن پایین ،
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :

کسی نمرده؛ فقط دلـــم گرفتـــه … !!!

[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:,

] [ 21:47 ] [ kiki ]

[ ]

این وب فروخته شد

 سلام این وب قراره خاک بخوره قراره دیگه بازدید کننده نداشته باشه قراره نظری نه خصوصی بشه نه عمومی بشه

نه تایید بشه

دیگه نمیتونم برم تو وب مهران اذیتش کنم .یا برم تو وب شنل قرمزی بگم اندر احوالات

ایکیو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمیشه هی غر بزنم نظرام چرا تایید نمیشه و هی صداش بزنم نظر تایید نکن؟

عسلم که قالب وبشو عوض کرده 

 

ای جاااااااااااااااااااااااااان مری جین خوبم دلم برات تنگ میشه نمیشه دیگه بریم حال علی رو بگیریم 

قرار بود با علی بریم بانک بزنیم هی دیگه نمیشه؟

 

قرار بود نگارم یه مشاوره مفتی بده به من الانم که قراره اتفاق بزرگی بیفته براش که من اونجا خودمو به دیوار

کوبوندم نگف جریان از چه قراره؟

از وب اریانا که تازه باهاش اشنا شدمم خیلی خوشم میومد حتی لینکشم کردم با کمال پررویی(دیگه چه میشه کرد پررو تشریف دارم خو)

سایه هر از گاهی بیا اهنگ وبمو به یاد من بگوش *انگار دارم وصیت مینویسم به خودمم تلقین شده *

خب چیکار کنم رفتم تو حس وداع و این حرفا

اقای سید محمدم یه وب نازی داره که نگو هر چند فقط نظر تایید میکنه و به ما افتخار سر زدن نمیده

اوف چقد سخته از همه خدافظی کردن تازه من لینکدونیمم قد شماها لینک توش نیس یه مثقاله در برابر شما

چرا باید از اقا نیما خدافظی کنم؟نوچ خدافظی بی خدافظی 

لیدی کوزت و کرم 1 و کرم2وشوره عسیس شوما ها من خودم میام میکشمتون بعد میرم(حالا از ما گفتن بود یه

سوراخ سمبه ای بیابید که من در جستجوی شما هام)

و میرسیم به اقا مشتبی اونم از نوع حسینیش ایا تو رفسنجون فامیل ندارین شما؟من از اسم وبش خیلی خوشم

میاد حیف نمیشه کشش برم دوباره بذار مشتبی حسینی توصیه میشود من قبلی رو بیشتر دوس میداشتم (بباور

به جان شوره راست میگم)

سپیده جون ببخشید اسم اصلیتو به کار بردم دلم براتو هم قد یه گنجیشک میشه  

یه حلالیتم باید از هانیه جون همون هانی جونی بگیرم من دخمل به این خوبی حلالم کن دیگه..............

پرنیانم که همشهریمونه دیگه میبینمش کجا حالا  نمیدونم؟

اقا بشار از شما هم بخاطر حضور فعالانتون متشکرم 

سحرم که قراره یه سر بیاد خونمون 

اجی رز و اجی نیوشا ازم دلخور نباشین دیگه من شما دو تا رو هم خیلی دوس میدارم 

هایمی نیز مث ما رفت 

از همه خدانگهداری شد؟مطمئن؟کسی جا نموند؟خب خیالمان اسوده خاطر شد 

کلی از همه بای بای کردم که بگم اینجانبkiki دیگه نیستم وبم داره فروخته میشه داره سپرده میشه به دست

فراموشی 

کلی همتونو دوس داشتم کلی به هم تیکه انداختیم کلی دیگه  به صورت خیلی سخت منو لینک کردین 

راستی نمیفهمیدم اول از کی شروع کنم بین 2نفر مونده بودم که افتخارش نصیب مهران شد دیگه ازم دلخور نباش

مری جون جونی 

چشممون خشک شد به این گوشی کسی به ما تبریک نگف ولی از 1ساعت پیش تا حالا 10 بار منو مری به هم

تبریک گفتیم

*سعید دوست دارم*

 

 

 

[ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:,

] [ 20:23 ] [ kiki ]

[ ]

چه کسی سعید را بلای جان من کرد؟

سعید رو روان منه ......................................................................................................................................

صب کله سحر دیدم هی یکی داره منو تکون تکون میده دستم کبود شد نگا میکنم بله اقا سعید مث این جغدا  بالا سر من نشسته 

میگم سعید چیه چی شده؟میگه ببین این تی شرت رو  پوشیدم دخترکش شدم 

ینی اگه من این کسی که کلمه دخترکش رو برای این معنی کرده گیر بیارم از دم تیغ میگذرونمش از دیروز همینجور روی روان منه 

میاد نهار بخوره میگه چیه :اینقد دختر کش غذا میخورم ؟که داری حسرت وار منو نیگا میکنی؟؟؟؟؟؟؟

من؟

نگاه حسرت بار؟

هر دومون تو کفیم 

مامانم همش داشت اسم منو صدا میزد که اینکارو بکن اینکارو نکن میگم مامان خانومی چرا از این سعید کار نمیکشی من هلاک شدم 

چی بگه خوبه؟میگه :من با این قیافه دختر کشم دل مامانمم بردم دلش نمیشه به من کار بده...........

حالا شب موقع خاب من رفته بودم تو اتاقم دیدم داره صدام میزنه .دادو هواری راه انداخته بود که نگو گفتم چی شده حالا

رفتم دیدم قشنگ رو تختش نشسته داره به من لبخند میزنه 

میگم تو تیک داری اینجوری هوار میکشی؟ترسیدم خب

چی بگه خوبه؟میگه:تو دلت اومد بدون بوس شب بخیر من بخابی؟

(والا بلا اگه ما با بوس شب بخیر خوابیده باشیم )رفتم بوسش کردم 

دم گوشم گف فک نکنی از این به بعد به همین راحتی میذارم بوسم کنی ها حالام داری از ذوق میمیری که صورت دختر کش منو بوسیدی نه؟

دوباره گف دختر کش ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

[ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:,

] [ 12:37 ] [ kiki ]

[ ]

ای بابامن شارژ ندارم چرا مامان خانوم و این شایانه درک نمیکنن!!

 دﯾﺸﺐ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﯾﺮ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ…
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ:ﯾﻪ“ﺗﮏ ﺑﺰﻥ”ﺑﻪ
ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﮕﻮ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ
ﻧﻤﯿﺎﯼ ؟ ﺑﮕﻮ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺨﺮﻩ ؟
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﭼﯿﭙﺲ
ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﻍ
ﺑﺨﺮﻩ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﺩ…
ﻣﻦ:ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﮏ ﺯﻧﮓ ﺑﮕﻢ
ﺩﯾﮕﻪ ؟
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ:ﺧﺐ ﯾﻪ ﻣﺴﯿﺞ ﺑﻬﺶ ﺑﺰﻥ ﻭ
ﺯﻭﺩ ﻗﻄﻊ ﮐﻦ!!!
ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﻵﻥ|:ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﮐﻔﻢ ﺑﺎﯾﺪ
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭکنم!!

!

[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:,

] [ 13:24 ] [ kiki ]

[ ]

این عسل رمز رو عمومی کرده چه کاریه دیگه رمز2271 هستش

 به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی ؟؟؟با جدیت تمام میگه بله، پلی استیشن !!!یعنی الان وضعیت وخیمه هااا

 

 

  بابام دوآتیشه طرفداره آلمانه . منم اسپانیا . داداشم ایتالیا . این وسط مامانم میگه ” منم طرفداره فرانسه هستم ! ” میگم ” از بازی کدوم بازیکنش خوشت میاد ؟! میگه ” بازیکناشو خوب نمی شناسم ! اما ظرفو ظروفشو خوب می شناسم ! 

 

مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر .داداشم رفت و اومد جای بادمجون پنیر گرفت .مامانم گفت : چرا پنیر گرفتی ؟داداشم : قلم سوم یادم رفت ، گفتم چون کنار خیار و گوجه همیشه پنیر میخوریم شاید پنیر باشه !حالا مامانم بدتر از داداشم : کاش حدأقل یاد سالاد می افتادی کاهو میگرفتی 

 

 

دخترِ دماغ عملی با پُــــــــروتزگونه ها تزریقی موها رنگ کرده شونصــــــــــــــد متر مژه مصنوعی... بعد پست زده مرا اینگونه باور کن ساده و بی آلایش !!!!!!!با سر برم تو دیوار یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

اینکه میگن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده ؟والا ما اومدیم رعایت کنیم 32 بار جویدیم داشت حالمون بهم میخورد انگار با گوشت کوب له کردی غذارو یه استکان آبم قاتیش کردی

 

آیا از صبح تا شب درفیس بوک و اینترنت علاف هستید؟
آیا هر روز شما مثل روزهاى دیگر است؟
آیا هیچ پیشرفتى ندارید؟.
.
.
ما هیچ پیشنهادى براى شما نداریم!!
خدا شاهده ما هم مثل شماییم:|

 

من مث بچه هاي الان نبودم که حيونام بميرن احساساتي نشم
ماهيم يه بار مرد
با داداشم
دور پارچه سفيد کرديمش
برديم کنار درخت
چالش کرديم
اين مراسم رو هميشه ادامه داديم
5شنبه ها 2تا 4 هم مجلس ياد بود برگزار مي کنيم و فاتحه مي خونديم
يه همچين خانواده احساسي و حاضر در صحنه داريم.

 

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب

[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,

] [ 1:24 ] [ kiki ]

[ ]

اجازه؟

 

مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم ؟ …………نه
 
مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم ؟…………نه
 
مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم ؟…………نه
 …
مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم ؟…………نه
 
مامااااان یعنی چی که همش میگی نه…. من ۱۸ سالم شده ها  نگران
 .
 .
 .
 .
 .
 .
  - مامان: اَاّه جمشید، خفه میشی یا خفت کنم ؟!!  عصبانی

 

 

[ دو شنبه 23 شهريور 1391برچسب:,

] [ 11:31 ] [ kiki ]

[ ]

وپسرها مخ میزنند.

فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا بشیم!
دختر: با کمال میل موسیو!





ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا بشم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با کمال میل می پذیرم!



انگلستان
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخواهم اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!



و اما ایران
پسر: پیـس … پیس پیس …
ســــــــوووووووو … سوووو …
ســــــــــــس … سـس …
پــــــــِـخخخخخخخخخ … چِــخـــــــــــــــه …
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو ! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم، بی شعور!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت ۱۰ زنگ میزنم!

[ جمعه 22 شهريور 1391برچسب:,

] [ 10:33 ] [ kiki ]

[ ]

توجه..................توجه

 

آقايون و خانوما توجه کنن
.
.
.
.
... ... ... .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از توجهتون ممنونم ايشالا که جبران کنم!!!
:))))
فقط خواستم یکم فضا عوض شه :))

[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:,

] [ 12:49 ] [ kiki ]

[ ]

کبری جون تکلیف ما رو روشن کن.

کجایی کبری جان؟

هنوز زنده ای؟

ازدواج کرده ای کبری جان؟

به بچه هایت یاد دادی کتاب را زیر درخت رها نکنند؟... 

بیا کبری جان! بیا و کتاب های دبستانی امروز را ببین بیا و ببین خبری از 

تصمیم کبری نیست ،بیا و ببین که بچه های امروز دیگر نیازی ندارند کتاب 

هایشان را سالم و تمیز نگاه دارند تا سالهای بعد برادران و خواهران دیگر از

آنها استفاده کنند ،بیا و ببین خواهر برادری وجود ندارد که بعدا از کتاب ها 

استفاده کند .اینجا همه تک فرزند شده اند کبری جان بیا و ببین که دیگر

خانه ای نمانده که حیاط داشته باشد و باغچه و درختی بیا کبری جان

بیا تا با هم به یاد تصمیم آن روزهایت گریه کنیم


[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:,

] [ 12:39 ] [ kiki ]

[ ]

یه دونه مثلنی خاطره

 داداشم داره میره مشهدبهش میگم:

 

داداشی,سعیدجونم,قوربونت بشم,نفسم

 

سعید:بگو چی میخای؟(اینهمه ابراز علاقه کردما....اینهمه منو

 

تحویل گرفت اصن داغون شدم)

 

من:منو میبری مشهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

کجاااااااااااااااا؟دیووووووووووووووووانه دارن از طرف مدرسه میبرن

 

.تو رو تو جیبم بذارم؟ببرم با خودم.

 

من:خب یه کاری کن!!!

 

سعید:داره چشاشو ریز میکنه الان زوم رو منه.

 

من:داری چیکار میکنی؟چیزی رو صورتمه؟

 

سعید:دارم کار میکنم .

 

من:اووووف .نخواستم.دعا که میکنی حداقل دیگه ها؟.

 

سعید:مردم میرن مشهد شفا بگیرن ببین این مارو با چی

 

میفرسته .یه راه حل هستا؟از اینجا یه طناب ببند به دستت بده

 

من دخیلت کنم به ضریح .........

میبینین کارم به کجا کشیده .....

 

همش 10 سالشه نیم وجبی[]

 

 

[ جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,

] [ 13:16 ] [ kiki ]

[ ]

والا من نمیدونم این نامه اس یا تبلیغه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 سلامی به گرمی مهیاگاز به کیفیت سینجر گاز به نوآوری نیک کالا با ضمانت پنج ساله، این نام نیک است که می ماند. امیدوارم سلام مرا پذیرفته باشی و آن را با چسب پنج دقیقه رازی (همه رازی از چسب رازی) بچسبانی. شب با تمام غمها در کنار تلویزیون صنام فراتر از یک نام نشسته ام و با خودکار بیک برای تو می نویسم زیرا فقط بیک است که مثل بیک می نویسد.

هنگامی که از من جدا شدی و آن چیزی که سردی را از من گرفت، فقط ضدیخ بهران بود و این بیمه ایران بود که پولش را فراهم کرد، که امروز پشتوانه فرداست . ای کاش اینجا بودی و می دیدی که باید اعتراف کنم که نگاهت اثر عمیق تری از نوار کاست سونی بر جا گذاشت. بیا سفر عشق را با پژو پرشیا که افتخار ملی ماست آغاز کنیم و با روغن ترمز بهران آسوده تر برانیم. بیا تا پیچهای زندگی را با ابزار مهدی باز کنیم و زندگیمان را با ساختمان پیش ساخته تمام اقساط بانک مسکن بهتر آغاز کنیم.

بیا تا گرد و غبار جدایی و تنهایی خود را با جاروبرقی پارس خزر پاک کنیم و سوار بر موتور سیکلت هندا بشویم. بیا تا لباسهای عشقمان را با چرخ خیاطی گلبافت که محصول کارخانجات کاچیران است بدوزیم.

تک ماکارون را در ظرف تفلون نچسب بریزیم و در پایان هدیه ای بفرستیم که کوچکترین ذره محبت را اندازه گیری می کند و آن چیزی نیست به جز ترازوی آشپزخانه هدیه که به دلچسبی و گوارایی زمزم است. و در آخر آرزو دارم دوباره چهره ات را با میمون چی توز ببینم.

 

[ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,

] [ 15:39 ] [ kiki ]

[ ]

پسرا بخونن یاد بگیرن

 می‌گویند مرا آفریدند

 از استخوان دنده چپ مردی به نام آدم

 حوایم نامیدند یعنی زندگی

 تا در کنار آدم، یعنی انسان

 همراه و هم‌صدا باشم

 می‌گویند

 میوه سیب را من خوردم

 شاید هم گندم را

 و مرا به نزول انسان از بهشت

 محکوم می‌نمایند بعد از خوردن گندم

 و یا شاید سیب

 چشمان‌شان باز گردید

 مرا دیدند

 مرا در برگ‌ها پیچیدند

 مرا پیچیدند در برگ‌ها

 تا شاید راه نجاتی را از معصیتم

 پیدا کنند

 نسل انسان زاده منست

 من، حوا

 فریب خورده شیطان

 و می‌گویند که درد و زجر انسان هم

 زاده منست

 زاده حوا

 که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فرو‌افکند

 شاید گناه من باشد

 شاید هم از فرشته‌ای از نسل آتش

 که صداقت و سادگی مرا

 به بازی گرفت و فریبم داد

 مثل همه که فریبم می‌دهند

 اقرار می‌کنم

 دلی پاک

 معصومیتی از تبار فرشتگان

 و باوری ساده‌تر و صاف‌تر از آب‌های شفاف جوشنده یک چشمه دارم

 با گذشت قرن‌ها

 باز هم آمدم

 ابراهیم زادۀ من بود

 و اسماعیل پروردۀ من

 گاهی در وجود زنی از تبار فرعونیان که موسی را در دامنش پرورید

 گاهی مریم عمران، مادر بکر پیامبری که مسیحش نامیدند

 و گاه خدیجه، در رکاب مردی که محمدش خواندند

 فاطمه من بودم

 زلیخای عزیز مصر و دلباخته یوسف هم

 من بودم

 زن لوط و زن ابولهب و زن نوح

 ملکه سبا

 من بودم و

 فاطمه زهرا هم من

 گاه بهشت را زیر پایم نهادند و

 گاه ناقص‌العقل و نیمی‌از مرد خطابم نمودند

 گاه سنگبارانم نمودند و

 گاه به نامم سوگند یاد کرده و در کنار تندیس مقدسم

 اشک ریختند

 گاه زندانیم کردند و

 گاه با آزادی حضورم جنگیدند و

 گاه قربانی غرورم نمودند و

 گاه بازیچه خواهشهایم کردند

 اما حقیقت بودنم را

 و نقش عمیق کنده‌کاری شده هستی‌ام را

 بر برگ برگ روزگار

 هرگز

 منکر نخواهند شد

 من

 مادر نسل انسانم

 من

 حوایم، زلیخایم، فاطمه‌ام، خدیجه‌ام، مریمم

 من

 درست همانند رنگین‌کمان

 رنگ‌هایی دارم روشن و تیره

 و حوا مثل توست ای آدم

 اختلاطی از خوب و بد

 و خلقتی از خالقی که مرا

 درست همزمان با تو آفرید

 پس بیاموز تا سجده کنی

 درست همانطور که فرشتگان در بهشت

 بر من سجده کردند

 بیاموز

 که من

 نه از پهلوی چپت

 بلکه

 استوار، رسا و همطراز

 با تو زاده شدم

 بیاموز که من

 مادر این دهرم و تو

 مثل دیگران

 زاده من

 

[ یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:حوا,خوشبحالت خودت بودی و ادمت,

] [ 18:1 ] [ kiki ]

[ ]

عنوان رفته گل بچینه

                                                                    

                         

                                                 ما نمیدهیم إمتحن،یمتحن،امتحان

                                                  گر بدهیم إمتحن،یمتحن،امتحان

                                                                    .

                                                 ما میشویم إفتضح ،یفتضح،افتضاح

                                                  گر بشویم إفتضح،یفتضح،افتضاح

                                                                     .

                                                   ما میشویم إخرج،یخرج،اخراج

                                                   گر بشویم إخرج،یخرج،اخراج

                                                                   .

                                                   ما میکنیم إزدوج،یزدوج،ازدواج

                                                    گر بکنیم إزدوج،یزدوج،ازدواج

                                                                    .

                                                 ما میپزیم إسفنج،یسفنج،اسفناج

                                                 گر بپزیم إسفنج،یسفنج،اسفناج

                                                                       .

                                                  ما را میدهند إطلق،یطلق،طلاق

                                                                          

[ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,

] [ 15:18 ] [ kiki ]

[ ]

"نسل ما"

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم.

نسل خوابیدن با اس ام اس.

نسل دردودل با غریبه های مجازی.

نسل جمله های کوروش و شریعتی

نسل کادوهای یواشکی.

نسل من.نسل تو

نسل سوخته.

یادمان باشد گرمای جهنم را اکه دیدیم

بگوییم یادش بخیر..................( دنیای ماهم اینجوری بود)

 


 

[ چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,

] [ 12:0 ] [ kiki ]

[ ]

بلینکان مرا......................

سلام از احوالپرسی بگذریم از روبوسی هم میگذریماز سایر حاشیه ها هم میگذریم از اشنایی دادنا هم گذشتیم

دیگه اوج گرفتیم,اوه خونه ها کوچیک شدن.مورچه ها ناپدید شدن.برج میلادم شده یه خط.ابرا چه باحالن.زیادی رفتیم تو

رویا میایم پایین حالا                                               

"بلینکان مرا"بر وزن همون لینک کن من را البته به زبون کاملا خودمونیه حالا اصل مطلب:

"من لینکت کردم":یعنی تو هیچ راه فراری نداری یا لینک کن یا بمیر ...

"منو لینک کن" :دیگه شما طرفو با وضوحHDجلو روتون احساس میکنین و در اوج غلیان احساسات پاسخ مثبت میدین (مبارک باشه)

"میشه منو لینک کنی" : این جمله تلمیح داره ،طرف داره اینجا یه جورایی بهت قدرت انتخاب میده تو میتونی انتخاب 

کنی که ...1)طرف رو لینک کنی

              2)طرف رو لینک کنی

              3)و باز هم طرف رو لینک کنی

"لینک شدم.!؟ (جمله مبهمه اینجاست که علایم اختصاری آدمو راهنمایی میکنه )

اگه نقطه بود : طرف خود به خود لینک شده

اگه سوال بود:ینی من اصن تو معذورات نذاشتمت .اصن هی نمیپرسم لینک شدم؟نشدم؟

اگه تعجب بود:اصن پیگیر نشین طرف خودشم قاطی کرده نمیدونه چی به چیه

"منو لینک میکنی یا نه؟؟؟؟؟"اینجا دیگه خیلی محترمانه لینکتو بکن......یه مرسی هم ببند تنگش(ببخشید زرگری شد یاد دوغ ابعلی و درکه افتادم)

"لینک هوشمند":با یه مثال توضیح میدم

میگیم طرف لینک هوشمنده ینی:1>هوش من10

                                             2>هوش من20

                                              3>هوش من30

 

[ دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:,

] [ 13:13 ] [ kiki ]

[ ]

به تو می اندیشم...

به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی

تک و تنها به تو می اندیشم 

همه وقت... همه جا

 من به هر حال،که باشم به تو می اندیشم

تو بدان این را،تنها  تو بدان

تو بیا...

تو بمان با من ،تنها تو بمان

جای مهتاب ،به تاریکی شب ها تو بتاب

من فدای تو،به جای همه گل ها تو بخند

اینک این من که به پای تو در افتادم باز

ریسمانی کن از آن موی دراز

تو بگیر ...تو ببند

تو بخواه...

پاسخ چلچله ها را تو بگو

قصه ی ابر هوا را تو بخوان

تو بمان با من تنها تو بمان

در دل ساغر هستی تو بجوش

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست

آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش 

به تو می اندیشم 

ای سراپا همه خوبی ...

[ جمعه 3 شهريور 1391برچسب:,

] [ 19:6 ] [ kiki ]

[ ]

خدایا...دلم را شکست.دلش را نشکن

درروزهایی که دلم شکسته بود یاد حرف های پدر ژپتو به پینوکیو افتادم که میگفت:

(پینو کیو! چوبی بمان،آدمها سنگی اند،دنیایشان قشنگ نیست...)

اما این روزها آرامم... آنقدر که از پریدن پرنده غافل نشده و در هیچ خیابانی ،گم نمیشوم .

این روزها آسانتر از یاد میروم، آسانتر فراموشم میکنند...میدانم !

اما شکایتی ندارم ............  آرامم،گله ای نیست... انتتظاری نیست،اشکی نیست...بهانه ای نیست،

این روزها تنها آرامم ... یک وحشی ارام!

آنقدر آرام که به جنون چندین ساله ام ،شک کرده ام !میترسم نکند مرده باشم و خودم هم ندانم...؟

مینویسم ..."دوستت دارم" و قایمش میکنم... تو بدرد زندگی نمیخوری...

تو را باید نوشت و گذاشت وسط همان شعر ها و قصه هایی که از آنجا آمده ای ...

دلم یک غریبه میخواهد که بیاید بنشیند فقط  سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم و بزنم...

تا کمی کم شود این همه بار !بعد بلند شود و برود... انگار نه انگار!

نبود ،پیدا شد...آشنا شد،دوست شد...مهرشد،گرم شد...

عشق شد ،یار شد... تار شد،بد شد... رد شد،سردشد...

غم شد،بغض شد...اشک شد،آه شد...دور شد،گم شد.....

قرار مان،یک مانور کوچک بود!

قرار بود تیرهای نگاهت،مشقی باشد،اما ببین،یک جای سالم بر قلبم نمانده است .

حرف هایم پر از خیال است ،

خیال هایم پر از حرف های سکوت و سکوتم ،پر از خیال حرف هایی است که به دنبال هم درون حنجره ام اعدام شده اند

ته خیال هایم پر  از ترس است و ترسم ،پر از تو!

تو که در انتهای دو خط موازی خیال هایم، به دنبال بینهایت میگردی ته خیال هایم همیشه تو هستی و من میترسم...

نمیخواهم برگردی.این را به همه گفته ام ،حتی به تو!...به خودم!

اما نمیدانم چرا هنوز برای آمدنت فال میگیرم؟

من چشمهایم را بستم و تو قایم شدی ...

من هنوز روزها را میشمارم...!

تو پیدا نمیشوی یا من بازی را بلد نیستم ؟!یا تو جر زدی؟

با گفتن یک"جایت خالی است"نه جای من پر میشود و نه از عمق شادی هایت کمتر.فقط دل خوش میشوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است.

مرا به ذهنت بسپار؛نه به دلت.

[ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:,

] [ 19:43 ] [ kiki ]

[ ]

مترسک

 چه بگویم از زندگی مترسکی ام ؟نه جایی  در مزرعه دارم،نه حتی کلاغی از من حساب میبرد.رهگذری ساده دل بودم با کوله باری از احساس.عابر خسته ی کوچه های عشق  و مجنون دلتنگ بیابان آرزو،که یک بار نگاهم به نگاه آهویی گریز پا گره خورد و حاصلی جز تنهایی و دلواپسی و چشم انتظاری برایم نداشت و حالا سالیانی است که تک درختی هستم که مترسک وار در کویر تنهایی و عطش چشم انتظار نم نم باران و جیک جیک گنجشکان مهربانم.                     

[ جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,

] [ 16:11 ] [ kiki ]

[ ]

یه داستان فجیع 2...

اکنون که برای بنده چنان پیشامد فجیعی رخ داده که شاید هیچ یک از

شما چنین پدیده فجیعی را حتی در خواب هم ندیده باشید فجیع فجیع

فجیع است که بگویم چگونه مورد ضرب و شتم فجیع و وحشی گری های

غیر انسانی فجیعانه شخص y قرار گرفتم.وی مرا به طرز فجیع ربوده و به

طرز فجیع مورد شکنجه قرار داد.آخر فجاعت در چه حد فجیع است حتی 

از یاد آن خاطرات فجیع نیز میگریزم.ضربات فجیع مشت،ضربات فجیع چوب

،ضربات فجیع لگد...آره چنین فجاعتی،فجیع در کجای تاریخ رخ داده که من

...                                                   

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:,

] [ 17:34 ] [ kiki ]

[ ]

یه داستان فجیع...

با عرض سلامی فجیع و خسته نباشید فجیعانه خدمت قاضی القضات نطر به اینکه اینجانب x مورد ضرب و شتم فجیعانه و اصابت فجیعانه ضربات فجیع چوب و از آن فجیع تر مورد زد و خورد قرار گرفتم.نمیدانم چنین روایت فجیعانه ای را چگونه فجیع بیان کنم که شما پی به فجاعت آن برده و ضارب را به طرز فجیعی مورد بازخواست فجیع به زندان افکنده و فجیع حال او را بگیرید

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:,

] [ 17:19 ] [ kiki ]

[ ]

مواطب باش لیز نخوری...

  انقدر مرا سرد کرد از

خودش،از عشق...که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام،

روی احساسم پا نگذارید لیز میخورید!!!.......

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:,

] [ 16:43 ] [ kiki ]

[ ]

معذرت خواهی

 

یوبوسه یو ....سلام به دوستای گلم خوبین؟؟؟؟ببخشید از اینکه دیر به دیر آپ میکنم آخه یه مدت سفر بودم و حالام که برگشتم زیاد به نت دسترسی ندارم برای همین!! میناهامنیدا....میناهامنیدا...                                                             راستی یه توضیحی بدم برای اون سری از دوستانی که میگن مطالب هر پستم کمه آخه من sms های گوشیم رو اینجا مینویسم چون اینا smsهای کساییه که خیلی دوستشون دارم ..........حالا یه تشکرم بکنم"کانساهامنیدا" از اونایی که به وبم سر میزنن و نظر میدن خیلی دوستتون دارم ***ساراگی...سارانانگ هیو***                               الان دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه بگم ...اممممممممممممممم آهان نماز روزتون قبول درگاه حق باشه انشاا... منم دعا کنین .الانم یه sms قشنگ واسم اومد براتون میزارمش فقط نظر یادتون نره و دیگه امممممممممم  بللللللللله بعضی وقتا هم sms تستی یا از اینsmsهای سوالی میزارم حتما جواب بدین خوشحال میشم ...ساراگی....چریسووو بای بای

[ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:,

] [ 12:17 ] [ kiki ]

[ ]

تنها که باشی

تنها که باشی،آرزو میکنی یک نفر اسمت را صدا کند حتی به اشتباه...

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:تنهایی,

] [ 21:29 ] [ kiki ]

[ ]

سوال

اگه یک روز از خواب بیدارشین و ببینید تموم زندگیتون یک فیلم بوده،اسم فیلمو چی میزارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟                                                       تو قسمت نظرا برام بنویسین منتظرمااااااااااااااا

[ شنبه 10 تير 1391برچسب:سوال,سوال تستی,

] [ 17:25 ] [ kiki ]

[ ]

میگ میگ

گاهی وقتا باید از کنار غصه ها رد شد و گفت "میگ میگ"

[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:میگ میگ,,

] [ 20:40 ] [ kiki ]

[ ]

سادگی

بچه که بودیم بستنی مان را گاز میزدند                                                                                                                                 قیامت به پا میکردیم،چه بیهوده بزرگ شدیم روحمان را گاز میزنند میخندیم!

[ سه شنبه 6 تير 1391برچسب:بچه,بستنی,,روح,,

] [ 14:38 ] [ kiki ]

[ ]